عاقا ما دیروز داشتیم حاضر میشدیم بریم عروسی، گفتم برم یه تخلیه باری تو دشوری بکنم
😀
خلاصه که یدفعه شیلنگ از دستم در رفتــ
بلند شدم برش دارم که تا به خودم جمبیدم رفت از زبونه ی درپوش چاه تو
😂😂😂
هیچی دیگه شروع کردم شیلنگ و کشیدن این درپوشه هم لق شده بود هی تکون میخورد
خلاصه در یه حرکت گوزوسکوپی شیلنگ و کشیدم بیرون
اوفــــــــــــ اوفـــــــــــ نگم براتونـــ
درپوشه به چهار رنگ قهوه ای پررنگ ، سیاه قهوه ای کمرنگ و سبز تقسیم شده بود
به اۻافه ی اینکه یسری موی حدود نیم متری ام بش چسبیده بود
بعد مجبور شدم با دستای خودم درپوش پیپی ای رو جا بندازم سر جاش